گروه جهاد و مقاومت مشرق - جنگ را میتوان مفهومی دانست که رابطه مستقیم با هویت جامعه دارد بهطوری که تاثیرات روحی جنگ میتواند تا سالها در حافظه تاریخی آن جامعه باقی بماند. هنوز شکست مفتضحانه ایرانیان از اسکندر و نیز تهاجم مغول به خاک ایران از حافظه ایرانیان پاک نشده است. لذا اغلب تجاوزهای بیگانگان به ایران در طول تاریخ، علاوه بر اینکه باعث مصادره خاک کشور شده، به نابودی غرور ایرانیان نیز منتهی شده است. به عنوان مثال پس از شکست صفویان در جنگ چالدران و سپس شکست قاجارها از روس، نه تنها غرور ملی ایرانیان خدشهدار شد، بلکه خاک ایران نیز از دست رفت؛ در این میان، تنها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که هویت ایرانی بازپرورده و قدرتمندتر شد.
*سیاهپوش شدن جامعه پس از نبرد چالدران
جنگ چالدران که در سال 920 هجری قمری بین شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی رخ داد، نخستین نبرد صفویان با عثمانیها بود. در این جنگ سپاهیان عثمانی وارد خاک ایران شده و نبرد در منطقه شمال غربی ایران به وقوع پیوست که در نتیجه آن، سپاهیان شاه اسماعیل شکست سختی خوردند.
پیامد فوری شکست صفویان در جنگ چالدران، از دست رفتن دیار بکر بود، به علاوه بخشی از آناطولی شرقی و نیز امیرنشین ذوالقدر نیز به قلمرو عثمانی ضمیمه شد.
اما دامنهدارترین پیامد این جنگ، شکستن غرور ایرانیان و به ویژه شخص شاه اسماعیل صفوی بود. این نبرد که اولین شکست شاه اسماعیل در عرصه بینالمللی بود باعث شد تا قزلباشها نسبت به وی بیاعتماد شده و دچار بحران هویت شوند. همچنین شکست چالدران در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل نیز تاثیر گذاشت بهطوری که بنابر گفته نصرالله فلسفی، «شاه اسماعیل پس از شکست چالدران غرق در اندوه شد؛ سیاه پوشید و دستار سیاه بر سر کرد و به همه بفرمود تا چنین کنند. درفشهای نظامی را سیاه رنگ ساختند.»
ضربه روحی ناشی از این شکست برای شاه اسماعیل خرد کننده بود؛ بهطوری که پس از این شکست در هیچ جنگی بهطور مستقیم فرماندهی عملیات را به عهده نگرفت و در بسیاری از موارد حتی از کارهای روزمره سلطنت نیز کناره گرفت.
*نابودی غرور ملی پس از شکست ایران از روس
جنگهای ایران و روس در دوران قاجار به مدت 25 سال ادامه داشت و در نهایت به شکست ایران ختم شد. در این جنگها، روسها به دفعات نواحی شمالی ایران را مورد تجاوز قرار دادند و بعضا با پاسخ ایرانیان مواجه شدند. اما در نهایت این ایران بود که به عنوان شکست خورده این جنگها معرفی شد و نتیجه آن جداشدن بخشهایی از ایران یعنی قفقاز و ترکمنستان امروزی بود.
اما تاثیر معنوی و روحی این شکست بسیار بیشتر بود. در نتیجه این شکستها، قراردادهای ننگینی بسته شد. در پی انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای مناطق وسیعی از سرزمینهای قفقازی ایران به دولت روسیه واگذار شد و این مسئله ساکنان آن نواحی را به شدت سرخورده و ناامید کرد. شدت اندوه و غم شکست در جبهههای نبرد را میتوان در اشعار آن دوره مشاهده کرد.
به عنوان مثال میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، صدراعظم ایران در اشعار خود، پس از این شکست، شادی و شعف را ناروا میداند و میسراید:
گرگ با گله قرین است، چه جای طرب است؟ کفر را رخنه به دین است، چه جای شعف است؟
زان که از کـــشور اسلام کنون چندین شـهر به ستـــم مغتصـب است و به جفا معتسف است
*بازیابی هویت ایرانی و اقتدار ملی در جنگ تحمیلی
هنوز مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی با یک تجاوز همه جانبه مواجه شد. در 31 شهریورماه 1359، رژیم بعث عراق که حمایت کشورهای غربی و عربی را دارا بود به خاک ایران یورش برد. بعثیان به اندازهای از حامیان خود پشتگرمی داشتند که میپنداشتند در مدت کوتاهی به تهران خواهند رسید. اما در چنین فضایی، با روشنگریهای امام خمینی، غیرت و هویت ایرانی که از بهمن 57 سیر بازسازی خود را آغاز کرده بود، کارایی خود را در یک جنگ تمام عیار نشان داد.
امام خمینی در سخنرانیهای خود، نتایج شکست احتمالی را ننگین دانسته و از ملت ایران میخواستند تا در مقابل این تجاوز بایستند. ایشان در 23 تیرماه 1361 فرمودند: «شما ای برادران و جوانان ایرانی، به کمک برادران رزمندۀ خودبشتابید، که این لحظه از حساسترین لحظات سرنوشتساز است. یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یااهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه. و هیهات کهشما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنیشما اقتضا دارد که به سوی جبههها جوانمردانه هجوم آورید وبکوشید تا جامۀ ذلت نپوشید.»
در دوران دفاع مقدس، هویت دینی و ملی با هم تلفیق شده و مفهوم جدید ایرانی-اسلامی که از دهه 40 توسط امام خمینی پرورش داده شده بود و پیروزی در بهمن 57 را در کارنامه خود داشت، مورد آزمایش جدی قرار گرفت. لذا میتوان گفت ایرانیان در جریان دفاع مقدس با تکیه بر دو اصل ملی و دینی در برابر تجاوز عراق ایستادند.
علاوه بر این، تفاوت جنگ 8 ساله عراق علیه ایران با تجاوزهایی که در طول تاریخ به خاک ایران شده بود این بود که پس از این جنگ، حتی یک وجب از خاک ایران نیز نصیب دشمن نشد و اینبار پس از تجاوز یک دولت خارجی، ایران خاک خود را حفظ کرد.
جدایی بخشی از خاک ایران یکی از اهداف اصلی رژیم بعث عراق قبل از شروع جنگ بود بهطوری که آنها با همین اندیشه، خوزستان را "عربستان" و خرمشهر را "محمره" میخواندند. اما در طول جنگ تحمیلی، نه تنها عراق در این زمینه ناکام ماند بلکه رزمندگان اسلام توانستند وارد خاک دشمن نیز بشوند. در چنین شرایطی بود که سردمداران جهانی با مشاهده این وضعیت کوشیدند تا با صدور قطعنامههای متعدد، مانع از قدرتنمایی بیش از حد ایران شوند.
بدین ترتیب، جنگ تحمیلی نه تنها به تثبیت هویت و غیرت ایرانی منجر شد، بلکه باعث بازپروری هویت اسلامی نیز شد. همانطور که امام خمینی در این زمینه میفرمایند: «من امروز بر این عقیدهام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگ افروزیهایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست میآوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث 10 سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینهها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینهای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند...»
بنیانگذار انقلاب اسلامی فرمودند: «البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.... صدای اسلامخواهی افریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسی مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست...»
* پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی